زیرِ دکمه ی پولیورَت

۱ مطلب با موضوع «گیر ندهید!» ثبت شده است

سبیل کلفت ها،هنری ها و باقی قضایا!

جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۸ ب.ظ
یک روز از روزهای خوب خدا،قوه خانه اختراع میشود.سیبیل کلفت ها و آدم خَفَن ها و راننده اوتوبوسها و سایر وسایل نقلیه سنگین! عیششان با قلیان و چای و نعلبکی تکمیل میشود و لای دود و دمِ قهوه خانه برای هم از تصادف دیشب در جاده هراز،صحبت میکنند.یکی آهنگ شهران ناظری میخواند و آن یکی شبیه قیصر دیالوگ میگوید!ظهر هم میروند با ضعیفه ی محبوبشان قورمه سبزی میخورند و باز میروند پیکار و پول برای زدن به زخم زندگی!بعد روزگاری میگذرد و کم کم سبیل کلفت ها میروند در محله های پایین شهر و در یکی از همان قهوه خانه ها همان روند را طی میکنند.و نسل جدیدی از مکانها و هوادارنش به نام کافی شاپ،که طی ادوار کافه نامیده شده بوجود می آید.اینبار دود سیگار نازکی در فضاست و بحث از نیچه و ادگار آلن پو میشود.همه خسته و داغان! شعر میخوانند و علیرضا آذر واار!!!از مرگ سخن میگویند و موهای شان را بلند میکنند چه فر باشد چه لَخت!و عاشق میشوند و دست هم را میگیرند و دفعه ی بعدی یکهو!دست یکی دیگر را میگیرند.قهوه فرانسه میخورند و از تلخی روزها شکایت میکنند و شعری از سوریالیست ها میخوانند.و آدمهای مملکت را خز و خیل میدانند!
بعد در همین حین من با رفیقِ از خودم خز و خیل تر داریم آن طرف در ویتامینه ای آب هویج بستنی هورت میکشیم و با هم قرار میگذاریم که دفعه ی بعد آب زرشک بخوریم!

+مصلحت میبینم ریتم متغیر پستها را به ریتم ثابتی تبدیل کنم!روند سینوسی مزخرفی در پیش گرفته ام!
  • ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸
  • طوبی .ر